اخبار دیدنیها سرگرمی ادب شعر

متن مرتبط با « دکلمه» در سایت اخبار دیدنیها سرگرمی ادب شعر نوشته شده است

تسکین سرما خردگی

  • سکین سرفه   پیاز یک شهرت جهانی در دفع خلط دارد. خواص بی نظیر آن در دفع باکتری ها و تمیزی مجاری تنفسی مثال زدنی است. این ماده غذایی حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان است و خواص سم زدایی و تصفیه کنندگی دارد این ترکیبات مانند آنتی بیوتیک عمل می کنند چون قادر هستند با میکروارگانیسم هایی که به مجاری تنفسی حمله می کنند مقابله کنند. ترکیب عسل و پیاز یک درمان طبیعی محسوب می شود که از دوره باستان به عنوان یک شربت ضدسرفه استفاده شده است. این دو ترکیب خاصیت آنتی بیوتیکی و خلط آوری داند و سرفه را کاهش می دهند. در واقع شربت حاصل از این دو ماده غذایی مانع از حاد شدن مشکل سرفه می شود. شما می توانید اطمینان حاصل کنید که با مصرف این دو ماده سیستم ایمنی تان تقویت می شود و قدرت بدنتان در برابر ویروس ها، باکتری ها و دیگر میکروارگانیسم های ایجاد کننده بیماری های دستگاه تنفسی افزایش می یابد.   عسل   عسل از طرف سازمان بهداشت جهانی به عنوان یک درمان طبیعی برای سرفه و سرماخوردگی به رسمیت شناخته شده است. این ماده غذایی قدرت نرم کنندگی سینه را دارد و تحریکات آن را تسکین می بخشد. عسل می تواند علائم سرماخوردگی و سرفه را کاهش دهد. علاوه بر این عسل خاصیت آنتی اکسیدانی دارد و باعث افزایش تولید ترکیباتی به نام سیتوکین می شود ک خواص ضد میکروبی دارد.   پیاز   پیاز یک شهرت جهانی در دفع خلط دارد. خواص بی نظیر آن در دفع باکتری ها و تمیزی مجاری تنفسی مثال زدنی است. این ماده غذایی حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان است و خواص سم زدایی و تصفیه کنندگی دارد. در نتیجه برای کنترل سرفه ها موثر عمل می کند. پیاز می تواند تحریک و خارش گلو را تسکین دهد. از ترکیب این دو ماده شربتی حاصل می شود که خواص عسل و پیاز را یکجا دارد و برای تسکین سرفه و تقویت دستگاه ایمنی موثر عمل می کند. می توانید مطمئن باشید که این شربت عارضه و خطری ندارد.   مواد لازم پیاز متوسط 1 عدد آب 2 لیوان (400 میلی لیتر) آب لیموترش 1 عدد عسل 2 قاشق (15 گرم) وش تهیه پیاز را پوست گرفته و به قطعات درشت خرد کنید. سپس آن ها را با دو لیوان آب به مدت 15 دقیقه بجوشانید. سپس زیر شعله را خاموش کرده و اجازه دهید به مدت 5 دقیق,تسکین سرما خوردگی ...ادامه مطلب

  • داستانی از دکتر علی شریعتی

  • دکتر علی شریعتی   یک روز ، درست یادم هست ، سالهای پرهیاهو و آشفته جنگ دوم بود. این جنگ عجیب ! جنگی که نه تنها همه حسابهای دنیا را به هم زد بلکه علم را بی آبرو کرد و فلسفه رایج تاریخ را که قرن نوزدهم به آن می بالید بر باد داد و یک بار دیگر ، مثل صدها بار دیگر ، اما این بار از همه دندان شکنانه تر ، نشان داد که تاریخ و جامعه یعنی “انسان” همیشه با “حساب و کتاب” های فلسفه و علم و منطق و موازین عقلی جور نمی مانند .   نه تنها در قالبها و فرمولهایی که ما برایش طرح می کنیم نمی گنجند ، که به خلق و خو و رسم و راه معمول خویش هم همیشه وفادار نیستند . مگر ندیدیم که تاریخ از کمون اولیه به سِرواژی و از آن به فئودالیته و از آن به بورژوازی آمد و از آن به مرحله سرمایه داری صنعتی و امپریالیسم اقتصادی رسید و در این مسیر ، همه در انتظار ظهور پرولتاریا بودند که قیام کند و بر کاپیتالیسم بشورد و پس از جنگی انقلابی ، پیروزی قطعیی را که جبر تاریخ مقدّر کرده بود به دست آورد و ناگهان طوفانی برخاست و جهان زیر و زبر شد و آنچه در وهم کسی هم نمی گنجید در متن تاریخ و بر روی زمین پدید آمد و درست در همان هنگام که باید شاهد جنگ پرولتاریا با سرمایه داری می بودیم ، دیدیم که این دو با هم همدست و همگام و همدل شده اند و با فاشیسم که هیچ کس نمی دانست و نمی داند که چه صیغه ای است ، از کجا آمد و چگونه سر زد ، می جنگند ! فاشیسم ، بربریتی که نه تنها حساب و کتابهای جهان را بر هم زد ، بلکه “دیالکتیک” را هم خجالت زده کرد و جبر تاریخ را مبهوت و انگشت به دهان !   سالهای جنگ بود ، سرخ و سیاه ، کارگر و سرمایه دار هر دو یک “تز” شده بودند و با “آنتی تز” نوظهور ِ غیر منتظره فاشیسم می جنگیدند و دو نقیض که هزاران سال است منطق ، محال می داند و عقل ، تصورش را هم نمی کند ، با هم جمع شدند و چه جمعی ! و علیه دشمن مشترکشان ( اشتراک دو نقیض هم از آن حرفهاست ! ) جنگی بر پا کردند که ما در آن “رُل نعش” را بازی کردیم و چه ماهرانه ! یعنی دمرو افتادیم تا آن دو تز و آنتی تز که همزیست شده بودند از پشت و پهلوی ما عبور کنند و ما ، ملتی دو هزار و پانصد ساله و بلکه بیشتر ،تبدیل به “پل” شویم در زیر سُم قدّاره بندانِ غارتگر و خوی,داستان . انقلاب . علی. شریعتی . دکتر . دکتر علی شریعتی. کتاب. قصیه ...ادامه مطلب

  • غزل امام خامنه ای ردر خصوص امام زمان عج

  • غزل امام خامنه ای در خصوص امام زمان عج     خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود ز دام خال سیاهش کسی رها نشود   خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود   جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر" خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود   شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده خدا کند که به اخراج ما رضا نشود   مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست خدا کند که مریضی من دوا نشود   ز روزگار غریبم گشته است معلوم شفای ما به قیامت بجز رضا نشود ,خامنه ای . امام خامنه ای خراسان . غزل شعر. دکلمه. رهبر ...ادامه مطلب

  • عجایب هفتگانه جهان

  • ن:هرم بزرگ جیزه، باغهای معلق بابل، نیایشگاه آرتمیس، تندیس زئوس، آرامگاه هالیکارناسوس، تندیس غول‌پیکر رودس و فانوس دریایی اسکندریه نکته دیگر در مورد این آثار انتخاب عدد هفت برای تعداد آنهاست. دلیل این امر هم مقدس بودن این عدد است. عدد هفت چه در گذشته و چه در حال، برای انسان محترم و مقدس بوده بطوریکه تقریباً در هر گونه تقسیم بندی به این عدد توجه شده‌است.عجایب هفت‌گانه، به هفت اثر برتر معماری و مجسمه سازی دوران باستان اطلاق می‌شود. این هفت اثر ظاهراً اولین بار توسط یک فنیقیایی یونانی‌الاصل به نام انتیپاتر صیدایی در قرن دوم پیش از میلاد در یک کتاب ثبت شده‌است، اگر چه این کار به افراد دیگری همچون فیلو اهل بیزانتیوم، استرابون ,هرودوت و دیودور سیسیلی نیز نسبت داده شده است. انتیپاتر در شعری در سال ۱۴۰ پیش از میلاد چنین سروده است: « پیش از این به چشم خود دیده ام دیوار بابل پر عظمت را که گذرگاه ارابه هاست، و نیز مجسمه زئوس را بر کرانۀ آلفوس، باغهای معلق و کولسوس خورشید را، اُبهت اهرام سر به آسمان سائیده و آرامگاه بی کران ماسول را؛ امّا آنزمان که نظاره میکردم خانۀ آرتمیس را بنا شده بر ابرها، نبوغ آن همه اعجاز در نظرم رنگ باخت و با خود اندیشیدم: پس از المپ، خورشید چیزی به این عظمت ندیده است، هرگز.» [۱] به هر حال آنچه مسلم است این است که وی در زمانی می‌زیسته که تمام این شاهکارهای هنری سالم و موجود بوده‌اند و او نمی‌خواست ویرانه‌ها را به هم عصران خود معرفی کند.       ,هفت. گانه عجایب .عجایب هفت گانه.عجایب هفت گانه جهان .هرم ...ادامه مطلب

  • جملهی ادبی از دکتر شریعتی

  • AM من از معراج آسمانها می آیم    همه ی طبقات آسمان را گشته ام ، در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان ، بر جاده کهکشان تاخته ام ، صحرای ابدیت را درنوردیده ام ، بال در بال فرشتگان ، در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام ، با خدایان ،ایزدان با همه ی الهه های زیبای آسمان ، با همه ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش آرام یافته اند آشنا بوده ام .از هر جا ، از هر یک یادی ، یادگاری ، برایت آورده ام . از سیمای هر کدام زیباترین خط را ربوده ام ، از اندام هر یک نازنین طرح را گرفته ام ، از هر گلی ، افقی ، دریایی ، آسمانی ، چشم اندازی ، رنگی دزدیده ام ، و ، با دست و دامنی پر از خطها و رنگها و طرح های آن سوی این آسمان زمینی ، از معراج نیمه شبان تنهایی ، به دامان مهربان تو – ای دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه من – فرود آمده ام ، نشسته ام تا آن ودیعه ها که از آسمانها آورده ام در دامن تو ریزم .  برگرفته از کتاب هبوط در کویر  ,شریعتی . دکتر علی شریعتی . علی شریعتی ...ادامه مطلب

  • سخنان کورش بزرگ

  • من یاور یقین و عدالتم ، من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی آنها شادمانی من است.   * * * * * * * * * * * *   من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم   * * * * * * * * * * * *   همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند   * * * * * * * * * * * *   حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید   * * * * * * * * * * * *   کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .   * * * * * * * * * * * *   همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد    * * * * * ** * * * * *   آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند    * * * * * ** * * * * *   فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد   * * * * * * * * * * * *   باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست   * * * * * * * * * * * *   هر برادری که از منافع برادر خود مانند نفع خویش حمایت کرد به کار خود سامان داده است ,کورش .کبیر.کورش کبیر. ...ادامه مطلب

  • مولانا..جانا قبول گردان

  •     جانا قبول گردان این جست و جوی ما را   بنده و مرید عشقیم برگیر موی ما را   بی ساغر و پیاله درده میی چو لاله   تا گل سجود آرد سیمای روی ما را   مخمور و مست گردان امروز چشم ما را   رشک بهشت گردان امروز کوی ما را   ما کان زر و سیمیم دشمن کجاست زر را   از ما رسد سعادت یار و عدوی ما را   شمع طراز گشتیم گردن دراز گشتیم   فحل و فراخ کردی زین می گلوی ما را   ای آب زندگانی ما را ربود سیلت   اکنون حلال بادت بشکن سبوی ما را   گر خوی ما ندانی از لطف باده واجو   همخوی خویش کردست آن باده خوی ما را   گر بحر می بریزی ما سیر و پر نگردیم   زیرا نگون نهادی در سر کدوی ما را   مهمان دیگر آمد دیکی دگر به کف کن   کاین دیگ بس نیاید یک کاسه شوی ما را   نک جوق جوق مستان در می‌رسند بستان   مخمور چون نیابد چون یافت بوی ما را   ترک هنر بگوید دفتر همه بشوید   گر بشنود عطارد این طرقوی ما را   سیلی خورند چون دف در عشق فخرجویان   زخمه به چنگ آور می‌زن سه توی ما را   بس کن که تلخ گردد دنیا بر اهل دنیا   گر بشنوند ناگه این گفت و گوی ما را   مولانا     موضوعات مرتبط: اشعار مولانا ,شعر مولانا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها